- گو پلی
شیب دار، سطح شیب دار
معنی گو پلی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(گُ زُ)
لغت نامه دهخدا
بنوزو (1428-1498 میلادی). نقاش ایتالیایی که در فلورانس متولد شد. از آثار اوست: ورود مجللانۀ سن تما داکن (موزۀ لوور) ، ملتزمین رکاب پادشاهان مجوس (کلیسای مدیسی فلورانس). وی یک بخش از کودکستان مشهور کامپو سانتو د پیز را تزیین کرده است
دهی از دهستان قل جق بخش شیروان شهرستان قوچان، واقع در 30هزارگزی شمال شیروان، باختر راه مالرو عمومی قل جق به رشوانلو، کوهستانی و سردسیر است، 329 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و انگور و شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
(یُرْ)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان مرکزی شهرستان زنجان که در 18 هزارگزی شهر زنجان، کنار راه قیدار واقع شده است. هوای آن سرد و سکنۀ آن 407 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و انگور و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
(گَ)
لغت نامه دهخدا
نام قصبۀ مرکز قضا واقع در 65هزارگزی شهر سلانیک در ساحل غربی شهر واردار و در امتدادراه آهن در ولایت سلانیک یونان. (قاموس الاعلام ترکی)
(اَ خَ)
لغت نامه دهخدا
نام ناحیتی (قضایی) به یونان که مرکز آن قصبۀ گوکیلی است و از 57 ده مرکب است. (قاموس الاعلام ترکی)
(شِ)
لغت نامه دهخدا
گوش فیل. اذن فیل، نامی های دوچشمه را (درالفبا) : و ها از بسیار گونه کنند، های دوچشمه که دو صفر متصاعد بر سر هم باشند آن را گوش پیل خوانند... (راحهالصدور ص 444 فی معرفه اصول الخط)
(گَ گَ)
لغت نامه دهخدا
دشکی که در گهواره گذارند (لهجۀ قزوینی) ، دنگ کوچک که زیر طبق و روی سر گذارند (لهجۀ قزوینی)
از علمای معروف آمریکائی، وی در نزدیکی عشق آباد حفریاتی کرد و در گورکان آنو بعضی اشیاء یافت که شباهت باشیاء سومری و عیلامی داشت، (ایران باستان ج 1 ص 33)، مأمور مؤسسۀ کار خانه جی امریکائی برای تحقیقات راجع به آثار عتیقۀ بابل و کلده، کارهای مهمی بدست وی انجام یافته است، (ایران باستان ج 1 ص 55)
عمل و شغل گچ پز گچ پختن، کوره ای که در آن سنگ گچ را پزند کوره گچ پزی
چرم گاو، میخ های چوبینی را گویند که با آن چرم را بر زمین
در جستجوی گاو گم شده، گالش
دل گاو
تفاله ی گاو
برگ نیلوفر مردابی
نیم رخ، یک پهلو، یک طرف بدن
ریسمانی که با آن شاخ گاو را بندند
گل گاوزبان
از توابع خرم آباد شهرستان تنکابن
خرد و ریز چوب
پهلوی چپ، سمت چپ بدن
فنی در کشتی که با تاباندن حریف همراه باشد
نوعی بام پوش گیاهی شبیه گاله
درکنار هم، غلت، پهلو به پهلو
زیر و رو، پشت و رو
زیرآب رفتن مرغابی، طغیان آب رودخانه، پریدن در آب
تاولی که در اثر سوختگی ایجاد شود، مایه ای که قبل از زاییدن
نزدیک دهان